کد مطلب:303 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:263

احکام تلقیح
(مسأله 2964) وارد كردن مَنی مرد در رحم زوجه او به وسیله ای غیر از آمیزش، اشكال ندارد لكن باید از مقدمات حرام احتراز نمایند، پس اگر مرد با رضایت زن این عمل را خودش انجام دهد و منی خود را به وجه حلالی بدست بیاورد، مانعی ندارد.



(مسأله 2965) اگر منیِ مرد را در رحم زن وی وارد نمودند ـ چه به وجه حلال یا حرام ـ و از آن بچّه متولّد شد، بچّه مال زن و مرد است و همه احكام فرزند را دارد.



(مسأله 2966) بنابر احتیاط واجب داخل نمودن منی مرد اجنبی در رحم زن اجنبیّه ـ زنی كه همسر آن مرد نیست ـ جایز نیست، چه با اجازه زن باشد یا نه، و چه شوهر داشته باشد یا نه، و چه با اجازه شوهر او باشد یا نباشد.



(مسأله 2967) اگر منی مردی را داخل رحم زن اجنبیّه نمودند و معلوم شد بچّه از آن منی است، چنانچه این عمل به نحو شبهه بوده باشد، مثل آن كه مرد گمان می كرده زن خود اوست و زن نیز گمان می كرده منی شوهر خود اوست و بعد از عمل معلوم شد كه منی از شوهر نیست، بچّه شرعاً از آنِ مرد و زن است و تمام احكام فرزندی را دارد، و لكن اگر از روی علم و عمد باشد، محلّ اشكال است لكن اشكالی نیست كه اگر این بچّه دختر باشد، پدر نمی تواند او را به زنی بگیرد و اگر پسر باشد مادر نمی تواند با او ازدواج كند و همچنین دختر نمی تواند به كسانی كه به فرض صحّت عقد، محارم او محسوب می شوند، شوهر كند و پسر نمی تواند با آن محارم ازدواج نماید و در تمام مسائل دیگر باید احتیاط مراعات شود.



(مسأله 2968) اگر جنینی را در حال نطفه یا به صورت عَلَقه یا مُضْغه یا بعد از دمیده شدن روح در آن، به رحم زن دیگری منتقل كنند و در آن رحم رشد و پرورش یابد و متولّد



[503]

شود، هر دو زن در جمیع احكام، مادر او می باشند و این بچّه دو مادری محسوب می شود.



احكام سقط جنین و جلوگیری



(مسأله 2969) ساقط كردن جنین مطلقا ـ چه روح در آن دمیده شده باشد یا نه، و چه جنین از حلال باشد یا از راه زنا ـ حرام است و «دیه» نیز دارد; ولی اگر روح در جنین دمیده نشده باشد و به تشخیص پزشك حاذق و موثّق، زنده ماندن مادر متوقّف بر سقط آن باشد، یا این كه بقاء آن در رحم مستلزم نقص عضو یا درد غیر قابل تحمّل برای مادر باشد و زنده نگاه داشتن در خارج رحم نیز میسّر نباشد، اشكال ندارد.



(مسأله 2970) اگر انسان كاری كند كه زن حامله سقط كند، گناه كرده است و اگر آن جنین محكوم به اسلام باشد، دیه آن به شرح زیر می باشد:



اوّل: اگر جنین به صورت «نُطْفه» باشد، دیه آن بیست مثقال شرعی طلای سكّه دار است.



دوم: اگر به صورت «عَلَقه» (خون بسته شده) باشد، دیه آن چهل مثقال شرعی طلای سكّه دار است.



سوم: اگر به صورت «مُضْغه» (یك پاره گوشت) باشد، دیه آن شصت مثقال شرعی طلای سكّه دار است.



چهارم: اگر به صورت استخوان شده باشد، دیه آن هشتاد مثقال شرعی طلای سكّه دار است.



پنجم: اگر روی استخوان گوشت روییده و صورت بندی شده باشد ولی هنوز روح نداشته باشد، دیه آن یكصد مثقال شرعی طلای سكّه دار است.



ششم: اگر روح در آن دمیده شده باشد، چنانچه جنین پسر باشد، دیه او یك هزار مثقال شرعی طلای سكّه دار است و اگر دختر باشد، دیه او پانصد مثقال شرعی طلای سكّه دار است و در این صورت بنابر احتیاط، كفّاره قتل نیز بر عهده ساقط كننده می آید.



(مسأله 2971) دیه سقط جنین اگر از روی عمد یا شبه عمد باشد، بر عهده ساقط كننده جنین می باشد و همچنین است اگر از روی خطا باشد و روح در آن دمیده نشده باشد، اما اگر از روی خطا باشد و روح در آن دمیده شده باشد، بر عهده عاقله ساقط كننده است.



[504]

(مسأله 2972) اگر زن حامله از روی عمد كاری كند كه جنین او سقط شود، باید دیه آن را به تفصیلی كه بیان شد به وارث طفل بپردازد و خود او از این دیه ارث نمی برد و اگر ورثه جنین او را عفو كنند، دیه ساقط می شود ولی در جنینی كه روح در آن دمیده شده، بنابر احتیاط كفّاره قتل بر او واجب است.



(مسأله 2973) اگر كسی زن حامله ای را بكشد و كشتن آن زن به مرگ جنین او منجر شود، باید علاوه بر دیه زن، دیه جنین را هم به تفصیلی كه گفته شد بپردازد.



(مسأله 2974) اگر زنی از راه زنا آبستن شود، جایز نیست بچّه اش را سقط كند، هرچند روح در آن دمیده نشده باشد و چنانچه پس از دمیده شدن روح آن را سقط نماید، باید علاوه بر كفّاره جمع، دیه آن را هم بپردازد و قدر متیقّن از آن، مقدار دیه كافر ذمّی (یعنی 800 درهم) می باشد.



(مسأله 2975) اگر حكومت صالح و شرعی احیاناً مصلحت جامعه را در مهار جمعیّت و تنظیم خانواده تشخیص دهد، تشویق جامعه نسبت به آن با راهنمایی راه های حلال و منع از راه های حرام ـ از قبیل سقط كردن جنین ـ مانعی ندارد، ولی الزام افراد به محدود نمودن نسل جایز نیست.



(مسأله 2976) جلوگیری های موقّت به وسیله قرص یا آمپول ـ با تجویز پزشك متخصّص ـ اشكال ندارد; همچنین بستن لوله های مرد یا زن و عقیم كردن آنان، اگر عمل جرّاحی به وسیله جنس مخالف صورت نگیرد و مستلزم نگاه كردن به عورت یا لمس آن توسّط كسی كه نگاه و لمس او حرام است نباشد، بدون اشكال است.



(مسأله 2977) بیرون ریختن منی در حال آمیزش توسّط شوهر در مورد زن دائم بدون رضایت او احتیاطاً جایز نیست ولی اگر با رضایت طرفین باشد مانعی ندارد و در مورد متعه، مرد می تواند منی خود را بیرون بریزد; ولی زن ـ دائمی باشد یا متعه ـ حق ندارد بدون رضایت شوهر، كاری كند كه نطفه او بیرون بریزد، مگر در مواردی كه بیرون نریختن نطفه موجب بچّه دار شدن شود و زن نسبت به آن شرعاً معذور باشد.





احكام نوزاد



[505]

(مسأله 2978) مستحب است پس از تولّد، نوزاد را غسل دهند ـ بلكه بعضی از علما غسل دادن را واجب دانسته اند ـ و جامه سفید بپوشانند و در گوش راست او «اذان» و در گوش چپ او «اقامه» بگویند و چنانچه ممكن باشد، كام او را با آب فرات و تربت حضرت سیّد الشهداء(علیه السلام)، و اگر نشد با آب باران یا با خرما بردارند. همچنین مستحب است برای نوزاد ولیمه ولادت بدهند.



(مسأله 2979) مستحب است نام خوبی برای نوزاد انتخاب نمایند و بهترین نامها، نامی است كه معنای بندگی خداوند را برساند، مانند: «عبدالله» و «عبدالرحیم» و «عبدالكریم»، یا نام های انبیای عظام و ائمه معصومین(علیهم السلام) به ویژه نام «محّمد» و «علی» را برای پسر برگزینند و برای دختر نام های زنان صالح و شایسته به ویژه نام «فاطمه» بهتر است. حضرت امام صادق(علیه السلام) از رسول الله(صلی الله علیه وآله) نقل می كنند كه آن حضرت فرمودند: «نام های خوب را انتخاب كنید، زیرا شما را در قیامت با همان نام ها مخاطب می سازند.»(1)



(مسأله 2980) در روز هفتم تولّد نوزاد چند عمل مستحب است:



اوّل: تراشیدن سر نوزاد. دوم: ختنه كردن نوزاد. سوم: دادن ولیمه ختنه. چهارم: عقیقه، یعنی قربانی كردن گوسفند یا گاو یا شتر.



(مسأله 2981) مستحب است معادل وزن موهای تراشیده شده سرِ نوزاد، طلا یا نقره صدقه دهند.



(مسأله 2982) ختنه پسر به خودیِ خود واجب است و شرط صحّت طواف واجب و مستحب نیز می باشد، ولی ظاهراً شرط صحّتِ نماز و سایر عبادات نیست.



(مسأله 2983) احتیاط آن است كه «ولیِّ» پسر بچّه، تا پیش از بالغ شدن بچّه، او را ختنه كند و اگر نكرد، واجب است خود او پس از بلوغ اقدام به ختنه نماید.